جدول جو
جدول جو

معنی زرد کوهی - جستجوی لغت در جدول جو

زرد کوهی
(زَ)
طایفۀ از طوایف بلوچستان مرکزی یا ناحیۀ بمپور. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 99)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از در کوهی
تصویر در کوهی
کوارتز، کانی شفّافی که از شیشه سخت تر است و در جواهرسازی، ساعت سازی، ساختن وسایل نوری و الکترونی به کار می رود،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرو کوهی
تصویر سرو کوهی
درختی خودرو و بلند با برگ های مرکب که پوست آن مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
(تَرَ / رِ یِ)
طیطان. طیطانه. گندنای بری. گندنای جبلی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به طیطان و طیطانه و ترۀ صحرایی شود
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
کوهی است در لرستان و مسکن لران و آب کرنگ که رودخانه ای است مشهور از طرف آن کوه آید و بنواحی صفاهان گذرد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). زردکوه بختیاری یا کوه رنگ، دنباله کوه هفت تنان است و رود بازفت که از شعب کارون است، از کوه رنگ سرچشمه می گیرد. (از جغرافیای طبیعی کیهان ص 53). کوه زرده. رجوع به نزهه القلوب ج 3 ص 195، 215، 216 شود
لغت نامه دهخدا
(خَ رِ)
نوعی از چارپایان کوهی است چون ’آهو’ و بزکوهی و ’کل’ که شکار کرده میشود. عیر. (دهار) : و ایشان را جلبه بود چونانک خران کوهی. (تفسیر ابوالفتوح ج 1 ص 781). از میان مکه و مدینه می رفتند خر کوهی پیش آمد. (تفسیر ابوالفتوح ج 2 ص 221). و اگر گاو کوهی یا خرکوهی بصید بگیرد... (تفسیر ابوالفتوح ج 2 ص 223)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان باشتن است که در بخش داورزن شهرستان سبزوار واقع است و 353 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زرد رویی
تصویر زرد رویی
زردی صورت و پریدگی رنگ از آن، شرمندگی خجالت انفعال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در کوهی
تصویر در کوهی
مهایک کوهی
فرهنگ لغت هوشیار